در تفسير »مجمع البيان« در شأن نزول اين آيه روايتى نقل شده كه شنيدنى است؛ ابوذر غفارى روزى تعدادى از مردم را كه به همراه جمعى از ياران رسول خدا، صلّى اللَّه عليه وآله، در كنار زمزم نشسته بودند، خطاب قرار داده و مى گويد: اى مردم! هر كس كه مرا مى شناسد كه مى شناسد، و هركس كه نمى شناسد من خودم را به او معرفى مى كنم؛ من جندب بن جناده بدرى، ابوذر غفارى هستم، من با اين دو [گوشم] شنيدم - كر شوم اگر چنين نباشد - و با اين دو [چشمم] ديدم - كور شوم اگر چنين نباشد - كه رسول خدا، صلّى اللَّه عليه وآله، مى فرمود: على [عليهالسلام] رهبر و پيشواى نيكان و كشنده كافران است. هر كس او را يارى كند يارى مى شود و هركس او را خوار و بى پناه كند خوار و بى پناه مى شود.
بدانيد روزى از روزها نماز ظهر را با رسول خدا، صلّى اللَّه عليه وآله، در مسجد مى خواندم، مستمندى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد، اما كسى چيزى به او نداد، او دست را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا! تو شاهد باش كه من در مسجد رسول خدا تقاضاى كمك كردم ولى كسى چيزى به من نداد. در همين حال على، عليه السلام، كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود، كه انگشترى در آن بود، به او اشاره كرد. مرد مستمند نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد. پيامبر اسلام، صلّى اللَّه عليه وآله، كه در حال نماز بود اين ماجرا را مشاهده كرد؛
هنگامى كه از نماز فارغ شد. سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت: اى پروردگار من! سينه مرا گشاده گردان و كار مرا آسان ساز و گره از زبان من بگشاى تا گفتار مرا بفهمند و ياورى از خاندان من براى من قرار داده، برادرم هارون را. پشت مرا بدو محكم كن و در كار من شريكش گردان پس قرآن ناطق را1 بر او فرستادى كه تو را به برادرت قويدست خواهيم كرد و برايتان حجتى قرار مى دهيم. به سبب نشانههايى كه شما را دادهايم، به شما دست نخواهند يافت.« بار خدايا ! محمد، پيامبر تو و برگزيده تو هستم، سينه مرا براى من گشاده گردان، كار مرا آسان ساز و ياورى از خاندانم، على را، براى من قرار داده و پشت مرا بدو محكم كن!» ابوذر مى گويد: «پيامبر خدا هنوز سخنش را به پايان نبرده بود كه جبرئيل از سوى خدا بر او نازل شد و گفت: » اى محمد! بخوان!« گفت: »چه بخوانم؟« گفت: »بخوان: جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و مؤمنانى كه نماز مى خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق مى كنند.3
پى نوشتها:
1. سوره طه (20)، آيه 25-32.
2. سوره قصص (28)، آيه 35.
3. الطبرسى، ابوعلى الفضل بن الحسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج3، ص347-346؛ همچنين ر.ك: احقاق الحق، ج2: ص410-399؛ الشوكانى، فتح القدير، ج2 ص50؛ المتقى الهندى، كنزالعمّال
نظرات شما عزیزان: